داستان خواستگاری برای شیرین و گریه هایش و حرف نزدن هایش و تنهایی هایش و رفتنش از خانه. دو،سه روزی سیاهی و تاریکی و دعوا و چقدر شیرین احساسی و تنهاست،اینکه چقدر عقده های کودکی پدر و محبت نداشتنش را در انتخاب حتی دوست پسرش دیدم. شیرینی که حرفهایش را به ما نمیزند و من ناراحتش هستم و انگار وقتی گفت پسره رفت بار بزرگی از دوشم برداشته شد. چقدر بد است که انتخابهای دیگری برای خودش ندارد،به ما اعتماد نمیکند. چقدر ,هایش منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

فروشــــگاه فایل درســـی ظهور و مهدویت تجهیزات برق تکنوویرا هیوندا، دانفوس، پارس فانال،ال اس همه چی موجوده مطالب جالب و خواندنی قرآن آسان پورتال آموزش و مشورت قرآنی زیر نظر استاد محمد امین آراسته پورتال و سایت تفریحی خبری ایرانیان خرید هات دیزاین 2014